ر هــ گــ ذ ر
پس کی از روز وصال تو خبر می آید؟ کی شب هجر تو ای دوست به سر می آید؟ دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است السلام علیک یا حجت ابن الحسن
هر مسافر به دیار و وطنش باز آمد کی نگار من غمگین ز سفر می آید؟
آنی از ساحت دل یاد تو بیرون نرود دائما صورت ماهت به نظر می آید
نغمه مرغ سحر می دهد از صبح خبر کی پسِ شام فراق تو سحر می آید؟
سدّ لطف تو حفاظت کند از ما ای دوست هر زمان جانب ما سیل خطر می آید
پس کی ای دوست پس از این همه خوناب جگر نخل امید من آخر به ثمر می آید؟
ذوالفقار علوی چون که بگیرد در دست پی آزادی انواع بشر می آید
«ملتجی» منتقم آل محمد، مهدی پی نابودی هر فتنه و شر می آید